مختصری از بیوگرافی ونگوگ و حقایق جالبی درباره او

وَنسان وَن گوگ یا وینسنت ویلم وان خوخ زادهٔ ۳۰ مارس ۱۸۵۳ – درگذشتهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۱۸۹۰ یک نقاش پسادریافتگر هلندی بود که کار او تأثیر گسترده‌ای بر هنر سده ۲۰ (میلادی) داشت. کار او شامل تک‌چهره، خودنگاره، چشم‌انداز، طبیعت بی‌جان، سرو، کشتزار گندم و گل آفتابگردان است. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت ولی تا اواخر دههٔ دوم زندگی‌اش نقاشی نکرد. او بسیاری از کارهای شناخته‌شده‌اش را در دو سال آخر زندگی‌اش تکمیل کرد. وی در یک دهه بیش از۲٬۱۰۰ کار هنری تولید کرد که شامل ۸۶۰ نقاشی رنگ روغن و بیش از ۱٬۳۰۰ نقاشی با آبرنگ، طراحی و چاپ می‌شود.
۱- ونگوگ یک برادر بزرگ‌تر از خودش داشت که هنگام تولد از دنیا رفت. پدر و مادرش نام این نوزاد درگذشته را بر ونگوگ گذاشتند.
۲- درتمام طول زندگی‌اش با کلکسیونی از انواع مریضی‌ها و مشکات روحی و جسمی دست و پنج نرم کرد. گفته می‌شود او مبتلا به اسکیزوفرنی، صرع و انواع امراض دیگر بود.
۳- در ابتدا، ونسان ونگوگ دوست داشت شغل پدرش را انتخاب کند و یک کشیش شود.
۴- ونگوگ وقتی ۱۶ ساله بود به شرکتی که کارش فروش آثار هنری بود در لاهه هلند پیوست. کمی از طرف بعد او را برای کار به لندن فرستادند. برادرش تئو هم برای همین شرکت در بروکسل کار می‌کرد. هرچقدر تئو در کارش موفق بود، ونسان ناموفق بود، چراکه جنبه اقتصادی هنر ابداً برایش مهم نبود. او کمی بعد اخراج شد. بعد به کار تدریس و موعظه مذهبی پرداخت، اما اولین تلاش او برای کار به‌عنوان مبلغ مذهبی در یک روستای معدنی واقع در بلژیک با شکست مواجه شد. بعد از گذشت شش ماه، پیشرفت ونگوگ آن‌قدر کم بود که کمیته مسیحیت تشخیص داد که او ابداً مناسب این کار نیست. در زمانی که ونسان ونگوگ تلاش می‌کرد تا یک واعظ شود و البته موفق نبود، از کارگران معدن و روستاییان طرح‌هایی را کشیده بود. همین باعث شد تا سرانجام در سال ۱۸۸۰ تصمیم بگیرد که روی هنر تمرکز کند.
۵- ونگوگ مدت کوتاهی را در آکادمی‌های هنری بروکسل و آنتورپ گذراند، اما موفقیتی به دست نیاورد چراکه چون اساتیدش سبک او را دوست نداشتند و خودش هم به روش‌های نقاشی سنتی باور نداشت. او حدوداً سه ماه از فرناند کورمون در پاریس به یادگیری طراحی از مدل پرداخت. این همه آموزش آکادمیک او بود و او بیشتر نقاشی را به‌طور خودآموز فراگرفت او صد‌ها طرح می‌کشید و آن‌قدر با ایده‌ها و طرح‌ها کلنجار می‌رفت تا اینکه مهارتش در نقاشی به کمال رسید. او همچنین ساعت‌ها به مطالعه کتاب‌های راهنمای طراحی و انجام کپی می‌پرداخت.
۶- ‌ونگوگ برخلاف بسیاری از نقاشان مشهور نقاشی را از کودکی آغاز نکرد. اولین تابلو او در سن ۲۷ سالگی کشیده شد.
‌۷- ونگوگ عاشق رنگ زرد بود و در همه نقاشی‌هایش از این رنگ به‌وفور استفاده کرده است. به‌عنوان مثال در تابلو مشهور «گل‌های آفتابگردان» رنگ زرد بسیار استفاده شده است.
۸- ونسان ونگوگ بسیار تحت تأثیر سبک نقاشی ژاپنی بود و به همین دلیل از رنگ‌های شفاف و طرح‌های تزئینی نقاشی ژاپنی در کارهایش بسیار الهام گرفته است. به‌عنوان نمونه تأثیر سبک ژاپنی در تابلو مشهورش «اتاق خواب آرل» بسیار دیده می‌شود. استفاده از بخش‌های مسطح رنگی و خطوط پررنگ.
۹- بااینکه ونگوگ از سال ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۸ در پاریس زندگی می‌کرد، کلکسیونی از نسخه‌های چاپی نقاشی ژاپنی داشت که بسیار بر سبک و زیبایی‌شناسی آثارش تأثیر داشت. وقتی ونسان به پروانس رسید و درختان در معرض باد و نور ملایم آرل را دید برای برادرش تئو نوشت: «برادر عزیزم، می‌دانی، احساس می‌کنم در ژاپن هستم»
۱۰- ونسان در نقاشی‌هایی که هنگام اقامت در پروانس خلق کرده، بیشتر از رنگ‌های آبی، بنفش و زرد استفاده کرده که تأثیر رنگ‌های غالب نسخه‌های ژاپنی آن زمان است.
‌۱۱- محققان بر اساس روش خاص استفاده ونگوگ از رنگ‌های سرد این احتمال را مطرح کرده اند که او ممکن است به کوررنگی نیز مبتلا بوده است.
۱۲- ‌ونگوگ فقط ده سال از عمرش از سال ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۰ را به‌عنوان نقاش مشغول فعالیت بود و در این مدت بسیار پرکار بوده و در زمان مرگش در سال ۱۸۹۰، پس از یک دوره ده ساله فعالیت هنری، او بیش از ۸۵۰ نقاشی و حدود ۱۳۰۰ طرح روی کاغذ خلق کرده بود. گفته می‌شود ونگوگ در دو ماه آخر عمرش، روزی یک نقاشی کشیده است.
۱۳- ‌باوجوداینکه ونگوگ نقاش پرکاری بود اما در زمان حیاتش توانست تنها یک تابلو بفروشد: تابلویی با نام “باغ انگور قرمز”. عمده شهرت او پس از مرگش اتفاق افتاد که همسر برادرش اداره کارهای او را برعهده گرفت.
۱۴- ‌بسیاری از رنگدانه‌هایی که در نقاشی‌های ونگوگ استفاده شده است ماندگاری کمی داشتند و به همین خاطر رنگ بیشتر تابلوهایش در طول زمان تغییر کرده است. آزمایش او با رنگ‌های جدید باعث می‌شد نقاشی‌هایش را به همان شکلی که خلق شده بودند نبینیم. رنگ قرمز از مزارع نقاشی هایش محو شده و رنگ بنفش دیوار‌های اتاق خوابش به آبی تبدیل شده اند چون رنگ قرمز با گدشت زمان از بین رفته است.
۱۵- ‌ونگوگ عاشق کشیدن پرتره خودش بود و گفته می‌شود که حدوداً ۳۰ پرتره از خودش نقاشی کرده است.
۱۶- ‌منتقدان تابلوی نقاشی معروف او با نام “کافه تراس در شب” را الهام گرفته از تابلوی جاودانه شام آخر و به نوعی ادای دین ونگوگبه داوینچی می‌دانند.
‌۱۷- در سال ۱۸۸۹ آن چنان حال روحی ونگوگبه وخامت رفت که داوطلبانه خودش را به یک بیمارستان روانی تحویل داد، تابلوی نقاشی مشهور او به نام ” شب پرستاره ” در این بیمارستان روانی کشیده شده است و که اکنون در موزه هنر مدرن نیویورک در نعرض تماشای علاقمندان هنر است.‌
۱۸- ونگوگ در ۲۳ دسامبر ۱۸۸۸ در طی یک حمله صرع به یکی از دوستان نزدیکش به نام پل گوگن (که یک نقاش مشهور فرانسوی بود)، با تیغ، حمله کرد و اما به‌جای آسیب دیدن او ونگوگ بخشی از گوش خود را برید. آن‌چنان‌که برخی می‌گویند فقط نرمه گوشش را بریده اما آن‌طور که طراحی دکتر فلاکس ری (پزشکی که او را درمان کرد) نشان می‌دهد، کل گوش او قطع شده است. برخی نیز معتقدند ونگوگ گوش بریده‌شده‌اش را به یک فاحشه هدیه داده است. این داستانی است که بسیاری نقل کرده‌اند اما در سال ۲۰۰۲، دو محقق آلمانی کتابی را منتشر کردند که بیان می‌کرد گوگن در حین درگیری، بخشی از گوش ونگوگ را بریده است. بر اساس این نظریه، ونگوگ چون نمی‌خواست رفاقتش با گوگن مخدوش شود پذیرفت که این ماجرا را طوری بیان کند که به زندان رفتن گوگن منتهی نشود.
۱۹- ‌افسردگی ونگوگ در سن ۳۷ سالگی اوج گرفت. او خودش را در شلیکی مجروح کرد و دو روز بعد در اثر شدت جراحات از دنیا رفت. مورخان به کمک مکاتبات دائمی او با برادرش تئو، توانستند زندگینامه او را بنویسند و اکنون می‌دانیم که تئو از نظر مالی و احساسی بسیار حامی ونگوگ بوده است. ونگوگ موفقیت مالی و حرفه‌ای زیادی هنگام حیاتش نداشت. ‌این آخرین کلماتی است که ونگوگ قبل از مرگش بر زبان جاری کرد: “غم و اندوه برای همیشه خواهد ماند”. ‌ تئو برادر ونگوگ نیز شش ماه پس از مرگ ونسان فوت کرد و در قبری کنار او به خاک سپرده شد
۲۰- باوجوداینکه آغاز فعالیت هنری ونگوگ بسیار دیرهنگام بود او نسبت به موفقیت کارش اطمینان زیادی داشت و نقاشی‌هایش را تنها با نام کوچکش «ونسان» امضا می‌کرد. شاید هم به این خاطر بود که فکر می‌کرد تلفظ نام خانوادگی‌اش سخت است. (بیشتر افراد هنوز نمی‌دانند در زبان هلندی تلفظ نام او فان خوخ است نه ونگوگ) یا شاید هم از رامبرانت هارمنزون فان راین الهام گرفته که فقط با نام کوچکش امضا می‌کرده است.
۲۱- اما بعد از مرگ، ستاره اقبالش اوج گرفت و توسط زن برادرش مشهور شد. در ژانویه ۱۸۹۱، ۶ ماه پس از مرگ ونسان ونگوگ، برادرش تئو به دلیل بیماری سفلیس در ۳۴ سالگی در هلند درگذشت. همسر تئو، جو ونگوگ-بونگر تعداد زیادی از آثار ونسان را به ارث برد و سال‌ها صرف برگزاری نمایشگاه و ترویج این آثار در غرب اروپا کرد. در سال ۱۹۰۵ به لطف تلاش‌های او، موزه «Stedelijk» در آمستردام آثار ونگوگ را نمایش داد.
همچنین در سال ۱۹۱۴، مجموعه‌ای از نامه‌هایی که توسط ونسان ونگوگ نوشته شده بودند را منتشر کرد تا داستان زندگی او را بهتر بیان کند.
پس از مرگ جو، تنها پسرش با تئو، ونسان ویلیم ونگوگ آثار و نقاشی‌های عموی خود را به ارث بود و در سال ۱۹۷۳ موزه ونگوگ را در آمستردام افتتاح کرد.
اکنون نمایشگاه‌های ونگوگ در سراسر جهان طرفداران زیادی دارد. در سال ۱۹۹۰، پرتره دکتر گاشه به قیمت ۸۲.۵ میلیون دلار در حراج کریستی فروخته شد.
۲۲- در سال ۱۹۹۰، یک سال پس از مرگش، نقاشی پرتره دکتر گاشه (Portrait of Dr. Gachet)، در یک حراجی به قیمت ۸۲.۵ میلیون دلار به فروش رسید؛ که یکی از رکوردداران فروش نقاشی‌های گران‌قیمت است.
۲۳-او تعدادی از نقاشی‌های بسیار معروفش را وقتی در آسایشگاه روانی بود، خلق کرد
در ماه می ۱۸۸۹ که طی ماه‌های قبل نشانه‌هایی از سلامت مغزی کم را از خود نشان داده بود، به بیمارستان روانی Saint Paul de Mausole در شهر Saint-Remy-de-Provence در جنوب فرانسه مراجعه کرد. گرچه در آن زمان بیماری او صرع تشخیص داده شود اما محققین بیماری او را اختلال دو قطبی، الکلی بودن و پورفیری، یک اختلال متابولیسمی، شناسایی کرده‌اند.
۲۴- به هر دلیلی، درمان ونسان ونگوگ در بیمارستان Saint Paul یک سال به طول انجامید. در طی این زمان او منظره‌هایی از باغچه‌ها و حیاط اطراف را نقاشی کرد. بیش از ۱۰۰ نقاشی در این بازه زمانی از او به‌جا ماده که برخی از آن‌ها از نقاشی‌های ارزشمند او به شمار می‌روند؛ مانند شب پرستاره (The Starry Night) که در سال ۱۹۴۱ توسط موزه هنر مدرن شهر نیویورک خریداری شد.
۲۵- گل‌های زنبق‌ (Irises)، توسط یک صنعتگر استرالیایی در سال ۱۹۸۷ به مبلغ ۵۳.۹ میلیون دلار خریداری شد. این نقاشی در سال ۱۹۹۰ در موزه J. Paul Getty Museum نگهداری می‌شود و مبلغ پرداخت شده برای آن ناشناخته مانده است.
۲۶- ونسان در عشق ناموفق بود. در اوایل دهه ۱۸۸۰ وقتی به‌عنوان یک هنرمند کار خود را شروع کرد، به دخترخاله خود Kee Vos-Stricker دل‌بسته شد. اگرچه او عشق ونسان را نپذیرفت اما ونسان نتوانست به‌آسانی با این مسئله کنار بیاید. از طرفی با خانواده‌اش هم بر سر این موضوع و همچنین شغلی که انتخاب کرده بود به مشکلات بسیاری برخورد و درنتیجه پای زنی دیگر به نام Sien Hoornik در زندگی‌اش باز شد؛ زنی که چند کودک هم داشت. بازهم خانواده ونگوگ این انتخاب را تائید نکردند و درنتیجه رابطه‌اش درنهایت به بن‌بست رسید. در پاریس با صاحب یک کافه به نام Agostina Segatori آشنا شد اما این آشنایی نیز سرانجامی جز جدایی نداشت.
۲۷- داستانی که بسیار درباره مرگ ونگوگ در ۲۷ جولای ۱۸۹۰ شنیده می‌شود این است که او وقتی در مزرعه Auvers-sur-Oise در فرانسه نقاشی می‌کرد به خود گلوله‌ای شلیک کرد، سپس حدود یک مایل راه رفت تا به هتل محل اقامتش رسید و پس از دو روز درگذشت.
۲۸- اما در سال ۲۰۱۱ فرضیه دیگری درباره مرگ او مطرح شد؛ او به‌طور اتفاقی مورد ضربه گلوله یک پسر نوجوان قرار می‌گیرد. پسری که به دلیل مسخره کردن ونگوگ به‌خوبی شناخته می‌شود؛ اما ونگوگ با گفتن این‌که خودش این کار را کرده به داستان مرگش توسط شخصی دیگر، خاتمه داده است.
اما نویسندگان کتاب سرگذشت ونگوگ که این داستان را مطرح کرده‌اند می‌گویند که تئوری آن‌ها توسط شاهدان عینی بسیاری تائید شده و این‌که آن اسلحه هرگز در مزرعه پیدا نشده است. همچنین گفته می‌شود که صدای گلوله از جایی در Auvers شنیده شده که در فاصله نیم‌ مایلی از محل اقامت ونگوگ قرار داشت و برگشتن از آن محل به هتل، برای هنرمند مجروح آسان‌تر است.
همانند داستانی که درباره گوش بریده‌اش وجود دارد، هیچ‌کس نمی‌تواند به‌طورقطع اعلام کند که او چگونه مرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست